بورس، دماسنج اقتصادی کشور است و نشاندهنده حال و هوای حاکم در دیگر بازارها؛ پس همه باید تلاش کنند تا یک بازار سرمایه بانشاط، با نقدینگی بالا و اثرگذار در حوزه تأمین مالی داشته باشیم تا هم مردم و هم فعالان اقتصادی این بازار را بهعنوان بازاری امن برای سرمایهگذاری برگزینند و از سوی دیگر به کاهش فشار بر بانکها و ناترازی نظام بانکی و پررنگ شدن نقش بورس در زنجیره تأمین مالی منجر شود.
به گزارش صنعت مالی، بورس نقش مهمی در تأمین مالی واحدهای تولیدی دارد و امروز کشورها تلاش میکنند نظام اقتصادی مبتنی بر بانک را کنار بگذارند و بنا به چند دلیل اقتصاد بورسمحور را جایگزین آن کنند؛ اول اینکه بورس محلی برای شفافیت مالی است و شرکتها مجبور هستند صورتهای مالی خود را به وضوح اعلام کنند، دوم اینکه جذابیت بورس و نوسانات آن سبب شده سرمایههای خُرد به جای هدایت به بازارهای غیرمولد جذب بورس شوند و سوم تأمین مالی از طریق بورس با سهولت و سرعت بیشتری انجام میپذیرد.
با وجود اینکه عمر بازار سرمایه در ایران به دهها سال میرسد و امروز به بلوغ کافی دست یافته اما همچنان در بورسمحور شدن اقتصاد شک و تردیدهایی وجود دارد؛ طوری که پس از گذشت دهها سال هماکنون بار سنگین تأمین مالی بر عهده بانکهاست. براساس آماری که محمدرضا فرزین، رئیس کل بانک مرکزی در همایش «تأمین مالی تولید از بنگاهداری به بنگاهسازی» اعلام کرده، امروز بانکها نقش مهمی در تأمین مالی دارند؛ طوری که ۹۲ درصد تأمین مالی توسط بانکها صورت میپذیرد و تنها هفت درصد از طریق بازار سرمایه و یک درصد توسط سایرین و سرمایهگذاری خارجی انجام میشود؛ این آمار نشاندهنده سهم اندک و کمرنگ بورس در نظام تأمین مالی بوده و با ادامه این رویه مشکلات فراوانی هم برای نظام بانکی و هم برای بازار سرمایه به وجود خواهد آمد.
سالهاست که مقامات، مسئولان و سیاستگذاران اقتصادی از ناترازی نظام بانکی سخن میگویند و برای حل این مشکل راهکارهایی همچون ادغام و انحلال بانکهای ناتراز را ارائه کردهاند که ظاهراً این سیاست در دولت چهاردهم هم ادامه خواهد یافت و از سوی دیگر صفهای طولانی برای دریافت تسهیلات سبب شده فشار بر بانکها آنقدر افزایش یابد که منابع کفاف نیازهای بخش تولید را ندهد و لذا در این شرایط بانکها یا باید دست به خلق پول بزنند یا اینکه از بانک مرکزی استقراض کنند و در نهایت احتمال تشدید تورم و خلق نقدینگی قوت خواهد گرفت.
تأمین مالی جمعی یا «کراد فاندینگها» و تأمین مالی از طریق بازار سرمایه، دو الگوی موفق در جهان محسوب میشوند که کارآمدی آنها اثبات شده ولی در ایران به دلیل عدم اعتماد مردم، بانکمحور بودن اقتصاد و نیز جذابیت بالای بخشهای غیرمولد اقتصادی، این دو روش نتوانستهاند به خوبی ایفای نقش کنند.
اما چرا بورس در ایران جذاب نبوده یا در زمینه تأمین مالی سهم اندکی را به خود اختصاص داده است؟ حسین محمودی اصل، کارشناس اقتصادی و استاد دانشگاه یکی از دلایل مؤثر را مربوط به قیمتگذاری دستوری میداند و در این باره میگوید: «اغلب چالشها و مشکلات کنونی بورس به خاطر قیمتگذاری دستوری است. به خاطر قیمتگذاری دستوری سود شرکتهای بورسی به شدت افت کرده و طبیعتاً قیمتشان هم کاهش مییابد و از سوی دیگر وقتی روند بورس کاهش و راکد شود سرمایهگذاران انگیزهای برای سرمایهگذاری در بورس نخواهند داشت.همچنین نتیجه قیمتگذاری دستوری، زیان انباشته ۲۰۰ همتی شرکتهای خودروسازی و صنعت برق کشور است. در بورس برخی شرکتهای تولید برق حضور دارند که مثلاً داراییهایشان ۳۰ همت است اما با زیان انباشته بیش از دارایی روبهرو هستند.»
مدتهاست که کارشناسان حوزه بازار سرمایه بر حذف دامنه نوسان بورس و از بین بردن صف خرید و فروش تأکید دارند و اینکه پیشنهاد میدهند ساعت کاری بورس در برخی نمادها افزایش یابد. در هیچ کشوری دامنه نوسان وجود ندارد ولی در ایران دامنه نوسان سبب شده سرمایههای مردم در بورس به گروگان گرفته شود. سهامدار هر زمان که اراده کند باید بتواند سهام خود را به فروش برساند یا هر زمان خواست سهام خریداری کند ولی صفهای خرید و فروش اجازه نمیدهند کسی سهامش را بفروشد یا سهام جدیدی خریداری کند؛ به عبارت بهتر در بورس ایران جریان روان معامله وجود ندارد.
یکی دیگر از عوامل مؤثر را باید به نقش منفی بازیگران و سهامداران عمده مرتبط دانست. آلبرت بغزیان، استاد دانشگاه تهران تأکید میکند: «اگر دولت چهاردهم میخواهد به بورس سروسامان دهد باید به عملکرد شرکتها و بازیگران بزرگ در بورس نظارت داشته باشد. شرایط در بورس طوری شده که بازیگران هرگاه اراده کنند صف فروش تشکیل میدهند و یا صف خرید.
وقتی بر عملکرد بازیگران نظارت نشود در نهایت بورس به ابزاری برای سفتهبازی و نوسانگیری تبدیل خواهد شد پس باید یکهتازی بازیگران بزرگ در بورس را مهار کرد. بارها شنیده شده از منابع صندوق توسعه ملی برداشت و به بورس تزریق شده است ولی اگر دقت کرده باشید هیچ اتفاق خاصی که به نفع سهامدار خرد باشد در بورس رخ نداده و این منابع بیشتر در اختیار بازارگردانها و سهامداران کلان قرار گرفته است؛ لذا نیازی به هدر دادن منابع صندوق توسعه ملی نیست؛ وقتی اعتماد به بورس بازگردد و سرمایههای کلان و خرد به بورس تزریق شود بورس جان دوبارهای خواهد گرفت.»
لازم به ذکر است در کشورهای موفق که از بورس قوی برخوردارند، در سال تعداد بسیار زیادی عرضه اولیه انجام میشود ولی در بورس ایران شاهد این اتفاق نیستیم؛ در صورتی که عرضههای اولیه منابع خُرد را جذب بازار سرمایه کرده و از سوی دیگر به تأمین مالی شرکتها کمک فراوانی میکند.
این جمله معروف را به یاد داریم که بورس، دماسنج اقتصادی کشور است و نشاندهنده حال و هوای حاکم در دیگر بازارها؛ پس همه باید تلاش کنند تا یک بازار سرمایه بانشاط، با نقدینگی بالا و اثرگذار در حوزه تأمین مالی داشته باشیم تا هم مردم و هم فعالان اقتصادی این بازار را بهعنوان بازاری امن برای سرمایهگذاری برگزینند و از سوی دیگر به کاهش فشار بر بانکها و ناترازی نظام بانکی و پررنگ شدن نقش بورس در زنجیره تأمین مالی منجر شود.
بیشتر بخوانید: